مامانی خیلیم تنبل نیست!!!!!!!!!!!
سلام دوست جونای سید حسن ،ما همیشه از قافله عقبیم ایشالله وقتی پسرم بزرگ شد خودش هر روز وبلاگشو به روز میکنه. ایشاللللللللللللللللللله..........
مامانی خیلیم تنبل نیست!
آخه توی روزای گذشته علاوه بر اینکه من سه تا دندون درآوردم و یه کوچولوی کوچولو مامانی رو اذیت کردم رفتیم دزفول زادگاه مامان چون دایی کوچیکه ی مامانی داماد شده
دایی گلی مبارکه
اینم از عکسای مسافرتم
باباجونی عقب ماشینمون رو پر کرده بود برای من که راحت باشم ،برام خونه درست کرده بود مرسی بابا
اینجا هم خونه ی بابابزرگ مامانی ، منم تو صف حمام نشستم
چقدرتمیز شدم ،ولی این تمیزی به قیمت مریض شدنم تموم شد!
بعدشم که خستگی راه از تن در آوردم رفتم سراغ شیطونی
دیگه تو راه برگشت دلم برای بابایی سوخت ،یکم تو رانندگی کمکش کردم!!!!
دوست جونای من فعلا بای بای مامانی خوابش میاد.