حسن کوچولو

                                                                                                    ...

سلام به پسر گلم قشنگ مامان این اولین خاطره ای که من برات مینویسم میدونی چرا؟چون شما تا حالا که هفت ماه و هفده روزت شده نذاشتی تا مامان پای کامپیوتر بشینه الانم که دارم برات مینویسم تازه خوابیدی. تا این لحظه از خاطراتتو زن دایی برات نوشته(مامان نازنین زهرا)دست گلش درد نکنه پسرم از 16 دی ماه یاد گرفته که دس دسی کنه،قربون اون دس دسی کردن قشنگت.امشب عمو جونت همراه گل دخترش از تهران اومده بودن خونه باباجون،ما هم رفتیم تا ببینیمشون با اینکه خیلی خواب آلود بودی اما کلی براشون دس زدیو یه کمی هم نانای کردی،همشون ذوق کرده بودن و تو هم حسابی خودتو توی دلشون جا کردی ...

سلام عسل مامانی که به این قشنگی خوابیدی،نه عزیزم اشتباه نکن تو خیلیم نمی خوابی گلم اما مامان سعی میکنه وقتی می خوابی برات بنویسه...... امروز که گذشتو سه شنبه بود طبق معمول سه شنبه ها رفته بودیم  خونه بابا جون  همه ی عموها و زن عموها رو هم دیدیم .اما اتفاق مهمی نیفتاد تا برات بنویسم اما دیروز برای دومین بار بدو ن من با،بابایی تنهایی رفتید خونه مامان جون ،خیلیم بهتون خوش گذشته بود ،نی نیای بد....... دیروز صبح وقتی مشغول شیطونی بودی مامان وبابای مامانی اومدن اینجا هر دومون خیلی خوشحال شدیم برات یه هدیه خریده بودن یه حوله لباسی خیلی قشنگ ،مبارکت باشه                    ...

روز جمعه که رفته بودیم خونه باباجون ،کلی با،باباجون فوتبال بازی کردی اما مامانی فقط ازت فیلم گرفت ای کاش یه دونه عکسم ازت گرفته بودم ،حالا فردا ازت یه عکس میگرم وتوی وبلاگت میذارم.البته نی نی خوشگل مامان فقط شوت میکنه آخه هنوز اول راهه،تازه جیگر مامان چپ پاس چی فکر کردین؟هر کاریش کردیم فقط با پای چپ شوت کرد ای نی نی بلا ...

نی نی مونو ببینید علی اصغر شده مامانی نذرش کرده بود علی اصغرش کنه و تو روضه شیر بده .نذرت قبول مامانی ...

  نی نی کوچولوی ما بالاخره دندون در آورد 2 آبان ماه سید حسن دوتا دندون کوچولو رو لثه ی پایینش در آورد مبارکت باشه عزیزم ایشالله همیشه دندونهات سالم و سفید باشن   مادر بزرگ مهربونم (مامان بابایی )هم برام آش دندونی پخت دستت درد نکنه مامان جون ایشالله آش پشت پای سربازی ام رو بپزی   ...

...

...

  حسنی کاری اگر نداری بریم الاغ سواری ؟         ...