سید حسنسید حسن، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

حسن کوچولو

واکسن دو ماهگی

سلام نی نی کوچولو ها من 9 مرداد دو ماهم تموم شد و واکسن دو ماهگی ام رو زدم اولش دردم گرفت و گریه هم کردم ولی بعد گفتم مرد که گریه نمیکنه برا همین تصمیم گرفتم بخوابم اینقدر خوابیدم و بی حال شدم که مامانی فکر کرد به قطره استامینوفن حساسم خلاصه من پسر خوبی بودم و مامانی رو اذیت نکردم وزنم هم آخر دو ماهگی 5کیلو و 600 بود ماشالله هزار ماشالله دیگه دارم برا خودم مردی میشم  اونم یه مرد خوشگل و ورزشکار و خوش هیکل همه بهم بگید ماشالله یادتون نره ها اینم عکس ها و ژست هام بعد واکسن       ...
20 مرداد 1390

دیروز من مامانم و خاله مامانی و زن دایی و دخمل دایی ام رو بردم بازار !

  سلام نی نی ها من دیروز برای آولین بار با مامانی و زن دایی و خاله ناهید و نازنین زهرا رفتیم بازار و کلی خوش گذشت  من پسر آقایی بودم اول یه ذره لالا کردم بعد از لالا نوبت فضولی و البته کنجکاوی شد و اصلا اذیت نکردم حدود دوساعتی توی بازار بودم و بعد خاله ناهید عزیزم هم زحمت کشید از طرف دایی سید علی برای من و دخمل دایی جون نفری یه دست لباس کادو خرید دایی جون دستت درد نکنه خلاصه که دیروز من مرده این چندتا خانم بودم و حسابی مواظبشون بودم فقط آخراش که سوار ماشین شدیم یکم گریه کردم آخه میدونید چرا ؟چون من دلم میخواست خودم رانندگی کنم عمو راننده خودش رانندگی کرد برا همین تا از ماشین پیاده شدیم من دیگه گریه نکردم   ...
5 مرداد 1390