دومین عید غدیرت مبارک
عیدت مبارک سید کوچولوی من چه عید غدیر خوبی شد با حضور تو ،مثل هر سال از صبح که بیدار شدیم رفتیم خونه باباجون وشب بعد از شام امدیم."هر سال حدود هشت میرفتیم و امسال بخاطر شما تا از خواب بیدار بشی حدود یازده رفتیم"
آخه توی شهر ما ازصبح عید غدید تا شب برای سیدها مهمون میاد بخاطر همین همه عموها عید غدیرا خونه بابا جون جمع میشن.اما اون روز مامانی هم سر درد شدید داشت هم سرما خورده بود.اما در کل برای من روز خوب وبرای تو روز عجیب و یه تجربه جدیدی بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی